- وهابیه لب دریا همش داد میزد آفرین. ازش می پرسن چه کار میکنی؟! میگه:پسرم 1 ساعته رفته زیر آب هنوز برنگشته. عجب نفسی داره ها …!!!


- سه داعشی هم اتاقی بودن. یک روز خبر آوردن که دوتاشون بالا و پایین می‌پرن و میگن: ما سیب‌زمینی هستیم و داریم تو روغن سرخ می شیم ولی سومی ساکت نشسته! رئیس تیمارستان هم طبق معمول رفت که این دیوونه رو مرخص کنه. ازش پرسید: تو چرا با دوستات نیستی؟! دیوونه سومیه هم میگه: آخه من کف ماهیتابه چسبیدم!


- بزرگترین مشغله فکری کودکان ایرانی اینه که: چرا داداش کایکو دستمال قدرتشو تو جیب خودش نمیذاشت!


- از یک معتاد می پرسن چطور شد که معتاد شدی؟ میگه با بچه ها قرار گذاشتیم روزهای تعطیل تفریحی بکشیم. یه هویی خوردیم به عید نوروز!


- تست هوش: به 750 گرم میگن چی؟ میگن نیم کیلو و نیم!

- یک فیلسوف آلمانی می گوید: انسان موجود عجیبی است! اگر به او بگویید در آسمان، یکصد میلیارد و نهصد و نود و نه ستاره وجود دارد بی چون و چرا می پذیرد. اما اگر در پارکی ببیند روی نیمکتی نوشته اند: رنگی نشوید، فورا انگشت خود را به نیمکت می کشد تا مطمئن شود!!!


- داعشیه میره مانور. از هواپیما می پره چترش باز نمی شه.  میگه خدا رحم کرد مانور بود!


- نامه یک دانش آموز به معلم برای تشکر: معلم اضیظم عذ اینکه به من خاندن و نوشطن عاموخطی حذار بار اضط ممنونم!!!

- پنج نفر پولاشونو رو هم می ذارن تاکسی می خرند. بعد از چند وقت ورشکست می شن. اگه گفتی چرا؟ آخه پنج تایی با هم می رفتن مسافرکشی!


- بچه ها توی کلاس داشتند سر و صدا می کردند. که ناظم میاد تو با عصبانیت میگه: اینجا طویله است؟! یه نفر میگه: نه آقا اشتباهی آمدید!


- یه معتاد 2 تا سیگار تو دهنش گرفته بود داشت می کشید. ازش می پرسن چرا 2 تا سیگار می کشی؟! میگه یکی واسه خودم یکی هم از طرف دوستم که زندونه. بعد از یه مدتی می بینن همون معتاد یه دونه سیگار می کشه. بهش میگن حتما دوستت از زندان آزاد شده. میگه نه خودم ترک کردم!


- از وهابیه می پرسن شیری یا روباه؟ میگه مگه خر چشه؟!!!