کانون فرهنگی منتظران ظهور

اینجا مأمن امنی است برای او که امنیت طلب است

۲۹ مطلب با موضوع «داستان» ثبت شده است

اخلاق اجتماعی امام علی (ع)

یکی از زیباترین ابعاد زندگی امام علی(علیه السلام) شیوه زندگی اجتماعی ایشان است. آداب و اخلاق اجتماعی که امام علی(علیه السلام) در سبک و سیاق زندگی خود رعایت می نمودند، زیباترین و با ارزش ترین شاخص های زندگی اسلامی را به نمایش گذاشته است. شیوه تعامل و برخورد با دشمنان در روابط اجتماعی، نوع برخورد با از کار افتادگان و درماندگان و حتی نوع برخورد با همسایگان همگی گویایی اخلاق قرآنی و اسلامی در بالاترین درجه آن دارد. در این نوشتار کوتاه سعی داریم دریچه کوچکی از ابعاد زندگی اجتماعی امام(علیه السلام) اشاره کنیم.
امام علی علیه السلام

ادامه مطلب...
۰۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۷:۳۱ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
خادم الزهرا

ابعاد زندگی امام علی (ع)

یکی از زیباترین ابعاد زندگی امام علی(ع) شیوه زندگی اجتماعی ایشان است. آداب و اخلاق اجتماعی که امام علی(ع) در سبک و سیاق زندگی خود رعایت می‌کردند، زیباترین و با ارزش‌ترین شاخص‌های زندگی اسلامی را به نمایش گذاشته است. شیوه تعامل و برخورد با دشمنان در روابط اجتماعی، نوع برخورد با از کار افتادگان و درماندگان و حتی نوع برخورد با همسایگان همگی گویایی اخلاق قرآنی و اسلامی در بالاترین درجه آن دارد. در این نوشتار کوتاه سعی داریم به دریچه کوچکی از ابعاد زندگی اجتماعی امیرالمؤمنین(ع) اشاره کنیم.
 


ادامه مطلب...
۰۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۷:۵۵ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
خادم الزهرا

دیدار جبرئیل و حضرت علی (ع) پیش از خلقت زمین

روزی جبرئیل در خدمت پیامبر(ص) مشغول صحبت بود که حضرت علی(ع) وارد شد. جبرئیل چون آن حضرت را دید برخاست و شرائط تعظیم بجای آورد.
پیامبر(ص) فرمودند:
ای جبرئیل! از چه جهت به این جوان تعظیم می‌کنی؟ 
عرض کرد: چگونه تعظیم نکنم که او را بر من حق تعلیم است.
پیامبر(ص) فرمودند: چه تعلیمی؟
جبرئیل عرض کرد:
در وقتی که حق تعالی مرا خلق کرد، از من پرسید: 
«تو کیستی و من کیستم؟» من در جواب متحیر ماندم و مدتی در مقام جواب ساکت بودم، که این جوان در عالم نور به من ظاهر گردید و این طور به من تعلیم داد که بگو: «تو پروردگار جلیل و جمیلی و من بنده ذلیل، جبرئیلم» از این جهت او را که دیدم تعظیمش کردم.
پیامبر(ص) پرسیدند: مدت عمر تو چند سال است؟
عرض کرد: یا رسول الله! در آسمان، ستاره‌ای هست کـه هر 30 هزار سال یکبار طلوع می‌کند، من آن را 30 هزار بار دیده‌ام.
منبع: تحفة المجالس، ص 80
۰۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۳:۵۱ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
خادم الزهرا

چرا اما علی را حیدر کرار می نامند؟

در برخی روایات یکی از نام‌های امام علی(ع) «حیدر» معرفی شده است. یکی از آن روایات، روایتی است که داستان جنگ خیبر را نقل می‌کند. بر اساس این روایت امام علی(ع) هنگام مواجهه با مرحب (پهلوان یهودیان خیبر) خود را به نام «حیدر» معرفی می‌کند.[1] البته ذکر چنین لقبی برای حضرتشان اختصاص به این مورد ندارد؛ در موارد دیگری نیز تصریح به این نام شده است.[2]
به نظر می‌رسد «حیدر» یکی از نام‌های تقریباً مشهور امام علی است. شاهد این مدعا این است که بسیاری از فرهنگ نویسان زبان عربی نیز تصریح می‌کنند که «حیدر» یا «حیدره» یکی از نام‌های امام علی(ع) است.[3]
ادامه مطلب...
۳۱ فروردين ۹۵ ، ۱۲:۲۹ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
خادم الزهرا

شیوه برخورد رهبر انقلاب با جوان مدگرا

«رهبرانقلاب: در مسجدی که بنده نماز می‌خواندم، بین نماز مغرب و عشا هیچ وقت داخل مسجد جا نبود؛ همیشه بیرون مسجد هم جمعیت متراکم بود؛ هشتاد درصد جمعیت هم از قشر جوان بودند.

در همان سالها پوستین‌های وارونه مد شده بود و جوانان خیلی اهل مد آن را می‌‌پوشیدند. یک روز دیدم جوانی که از این پوستین های وارونه پوشیده، صف اول نماز در پشت سجادۀ من نشسته است؛ یک حاجی محترم بازاری هم که مرد خیلی فهمیده ای بود و من خیلی خوشم می‌‌آمد که او در صف اول می‌‌نشست، در کنار این جوان نشسته بود.

دیدم رویش را به این جوان کرد و چیزی در گوشش گفت و این جوان یکباره مضطرب شد. برگشتم به آن حاجی محترم گفتم چه گفتی؟ به جای او جوان گفت چیزی نیست. فهمیدم که این آقا به او گفته که مناسب نیست شما با این لباس در صف اول بنشینید! گفتم نه آقا، اتفاقاً مناسب است شما همین‌جا بنشینید و تکان نخورید! گفتم حاجی! چرا می‌‌گویی این جوان عقب برود؟ بگذار بدانند که جوان با لباسی از جنس پوستین وارونه هم می‌‌تواند بیاید به ما اقتدا کند و نماز جماعت بخواند... با اخلاق، سراغ این جوانان و دلها و روحها و ورای قالبهاشان بروید؛ آن وقت تبلیغ انجام خواهد شد.

امام خامنه ای . رهبر معظم انقلاب . مقام معظم رهبری شیوه برخورد رهبر انقلاب با جوان مدگرا

۳۱ فروردين ۹۵ ، ۱۲:۱۹ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
خادم الزهرا

خداحافظ دنیا...

سال بعد از عملیات " والفجر مقدماتی " از دل خاک فکه، پیکر شهیدی رو پیدا کردند که اعداد و حروف نقش بسته بر پلاکش زنگ زده بود.


ولی تو جیب لباس خاکیش برگه ای بود کوچک، که نوشته هاش رو با کمی دقت می شد خوند:



ادامه مطلب...
۳۰ فروردين ۹۵ ، ۰۸:۴۰ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
خادم الزهرا

داستان های کوتاه و خواندنی از امام جواد (ع)

داستان های کوتاه و خواندنی را از امام جواد (ع) در ادامه باهم می خوانیم:



مناظره:
 

بزرگترین دانشمندانشان را دعوت کردند. 
 
امام جواد (ع) را هم همینطور. همه که جمع شدند یحی بن اکثم بلند شد. مجلس ساکت شد. 
 
پرسید :"اگر کسی برای مراسم حج محرم شده باشد و شکاری را بکشد تکلیفش چیست؟" 
 

ادامه مطلب...
۳۰ فروردين ۹۵ ، ۰۸:۲۸ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
خادم الزهرا

عملی که انسان را بهشتی می کند

روایتی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) بیانگر این است که صدق و راستگویی با ایمان رابطه مستقیم داشته و لازم و ملزوم یکدیگرند.

 

شخصی از پیامبر پرسید: عملی که انسان را بهشتی می کند چیست؟!

 

حضرت فرمود:راستگویی؛ زیرا هنگامی که انسان راست بگوید نیکوکاری می کند و هنگامی که نیکوکاری می کند ایمان می آورد و هنگامی که ایمان آورد داخل بهشت می شود.

 

آن مرد عرض کرد: ای رسول خدا عملی که انسان را دوزخی می کند چیست؟

 

حضرت فرمود:دروغ است؛ هنگامی که فرد دروغ بگوید کار بد انجام می دهد و هنگامی که کار بد انجام می دهد کافر شود و هنگامی که کافر شود داخل دوزخ می گردد.

راستگویی عملی که انسان را بهشتی می کند

۳۰ فروردين ۹۵ ، ۰۸:۱۴ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
خادم الزهرا

خصلتی که شیطان دوست دارد

حضرت یحیی(ع) به شیطان گفت: آیا شده است که لحظه ای بر من تسلط یابی؟
پاسخ داد: نه، ولی در تو خصلتی است که من دوست دارم و مایه تعجب من است.
یحیی(ع) گفت: آن چیست؟
گفت: تو آدم پرخوری هستی، پس هنگامی که غذا می‌خوری و افطار می‌کنی سنگین می‌شوی و همین امر باعث می‌شود که از نماز مستحبی و شب زنده‌داری باز بمانی.
یحیی(ع) گفت: من با خدا عهد می‌بندم که از این پس غذای سیر نخورم تا خدا را ملاقات کنم.
شیطان نیز گفت: من هم با خدا عهد می‌بندم که هرگز مسلمانی را نصیحت نکنم.
سپس شیطان خارج شد و بعد از این جریان به سوی او بازنگشت.
منابع:
امالی طوسی، ص338
احادیث الطلاب، ح3228
مستدرک الوسائل، جلد16، ص216
قصص جزائری، ص397
۲۸ فروردين ۹۵ ، ۱۸:۲۸ ۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
خادم الزهرا

هر چی رهبرمون بگه

عراقی ها آورده بودنش جلوی دوربین برای مصاحبه.

قد و قواره اش، صورت بدون مویش، صدای بچه گانه اش، همه چیز جور بود؛

همان طور که عراقی ها می خواستند.

ازش پرسیدند: قبل از اینکه بیای جنگ چیکار می کردی؟

گفت: درس می خوندم.

گفتند: کی تو رو به زور فرستاده جبهه؟

گفت: چی دارید میگید؟! قبول نمی کردند بیام جبهه؛ خودم به زور اومدم؛ با گریه و التماس.

گفتند: اگر صدام آزادت کنه، چیکار می کنی؟

گفت: ما رهبر داریم؛ هر چی رهبرمون بگه.

فقط همین دو تا سؤال را پرسیده بودند که یک نفر گفت:کات!

با جواب هایش نقشه ی عراقی ها را به آب داد.

 

۲۷ فروردين ۹۵ ، ۰۹:۳۶ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
خادم الزهرا